آذر97
5 آذر : پسرکوچولی خوشمزه مامان که احساساتو به زبون میاری و وسط گریه میکنی من عصبانی ام ۹ آذر : دختر کوچولوی مامان همچنان دغدغه سرویست اذیتت میکنه و میخوای از مدرسه فرار کنی و من به هر دری میزنم که نجاتت بدم ولی بازم بیفایدست پسرک خوشمزه من شبهایی کهخیلی خستهمیشی میگذارمت تو تختت و خودت بیهوش میشی 12 آذر : دختر کوچولوی من امروز بهتون گفتم لطفا بزرگ نشین و تو هم طبق معمول گفتی من دوست داشتم نوزاد بمونم که بغلم کنی منم گفتم پس بپر بغلم و کلی تو بغل هم بودیم جوجه پسرم عاشق جکی و جیل هستی و روزی هزاربار نقشا رو با بابا مرور میکنی 😊)) ۱۵ آذر : امروز هم برای بار دوم پسرکم طفل معصومم رو بردین برای اسکن هسته ای و خواهرجون با چش...